طلوع
اومدی تو اومدی پا روی چشمام بزاری عکستو تو دفتر امروز و فردام بزاری در یکی از روزهای قشنگ بهاری بهار زندگی ما فرا رسید و خدا یک هدیه آسمونی بهمون داد . روز شنبه دهم اردیبهشت نود ساعت 9:25 صبح مسافر کوچولوی ما از راه رسید و زندگیمون رو نورانی کرد. نی نی کوچولوی ما که خیلی منتظرش بودیم ، پا به دنیای هستی گذاشت. خورشید ما طلوع کرد. آرامش ما آمد. آرامیس. ...
یک هفتگی آرامیس(زندگی شیرین من ومان با نی نی)
دایی جون نی نی
پنج روزی آرامیس خانم آرامیس کوچولو و دایی جون ده روزی آرامیس خانم ...
شروعی زیبا
سلام خوبید ببخشید من ومان فرصت ندارن زود زود بهتون سر بزنن ،چون قرار نیست خیلی وقتتون رو بگیریم. دوستتون دارم و از اینکه بهم سر میزنید ممنونم. ...
لحظه دیدار
ما نی نی رو ساعت 11:55 ظهر دیدیم. اولین عکس آرامیس دو ساعت و نیم بعد از تولد ...
امشب
فردا تو می آیی منتظرت بودم منتظرت بودم ...
این آغاز راه است
دوستان عزیزم سلام من و مان تصمیم گرفتیم که خاطرات نی نی نازمون رو بنویسیم.(البته هنوز تو دل مان هستش)خدا بخواد شنبه 1390/02/10 از دل مان بیرون میاد و خانواده من و مان رو که خیلی منتظر اومدنش بودن ،خوشحال میکنه . این خاطرات رو به صورت خلاصه و تیتروار می نویسیم چون قشنگی خاطرات به اینه که از اونها یاد کنیم . البته خودمون هم وقت زیادی برای نوشتن و توضیح مطالب جزیی نداریم و همچنین نمیخوایم وقت شما بازدید کنندگان عزیز رو زیاد بگیریم و حوصلتون رو سر ببریم. امیدواریم خوشتون بیاد و ما رو با نظرات خوبتون خوشحال کنید. با تشکر. ...