آرامیسآرامیس، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره

آرامیس

دوهفتگی آرامیس(خونه ی آقا جون)

1390/3/20 19:51
نویسنده : من و مان
587 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.این هفته واسه بار اول رفتم خونه آقا جون.چشمکعمه جون هم که واسه دیدن من از شیراز خودش رو رسونده بود برگشته سر کارش .این همه سال پیش مامان بابام بودی حالا که من اومدم ول کردی رفتی اون سر ذنیا گریهلااقل زود زود بیا پیشم.دوست دارم قلبفرشته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

یده
31 خرداد 90 13:12
سلام عزیزم خوبی؟؟من اینهمه منتظرت بودم تو نیومدی تنبل هی ناز کردی...نتیجش این شد دیگه که نزدیک منو مامان جونو بابا بزرگت نیستی...0 حالا بمون پیش مامانت تا همش واست بالا سرت دانیال درست کنه با روسری...
یده
31 خرداد 90 13:15
ولی بدون همیشه توی قلبمون هستی و همیشه به یادتیم و دوست داریم ...منم قول میدم زود زود بیام پیشت...تو هم هی گریه کن بهانه منو بگیر تا مامان بابات مجبور شن بیارنت شیراز پیشم...آفرین دختر خوب
ایده
31 خرداد 90 13:17
بدون روسری خوشکلتری کوچولوی من...عین عمت می بوسمت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرامیس می باشد