آرامیسآرامیس، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره

آرامیس

...

مرد دیر وقت، خسته از کار به خانه برگشت.دم در پسر ۵ساله اش را دید که در    انتظار او بود:   - سلام بابا! یک سوال از شما بپرسم؟ - بله حتما چه سوالی؟ - بابا ! شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟ مرد با ناراحتی پاسخ داد این به تو ارتباطی ندارد.چرا چنین سوالی می کنی؟ فقط می خواهم بدانم. - اگر باید بدانی بسیار خوب می گویم:۲۰ دلار! پسر کوچک در حالی که سرش پائین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: می شود به من ۱۰ دلار قرض بدهید؟ مرد عصبانی شد و گفت اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی  برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از...
12 تير 1390

نکات خانه داری 1

تمیز کردن دیوارهای رنگ روغنی:  برای تمیز کردن از این محلول استفاده کنید: یک سطل آب گرم، یک دوم پیمانه بوراکس ( Borax)، یک دوم قاشق مرباخوری مایع ظرفشویی و یک قاشق غذاخوری آمونیاک؛ حین استفاده از محلول حتماً دستکش بپوشید. (بوراکس را می‌توانید از مغازه‌های مواد شیمیایی- بهداشتی تهیه کنید) تمیز کردن کاشی و سرامیک:  مخلوط یک پیمانه آمونیاک، یک چهارم پیمانه جوش‌شیرین و یک دوم پیمانه سرکه در یک سطل آب داغ نیز فرمول دیگری برای تمیز کردن سطح دیوارهای رنگ روغنی و یا کاشی و سرامیک است. پاک کردن لکه مداد رنگی:  لکه‌های مداد رنگی روی دیوار را با یک مسواک کهنه و کمی خمیردندان پاک کنید. پا...
12 تير 1390

کودکی

چشمهایت را ببند به دوران کودکیت برگرد بچه که بودی از زندگی چه میدانستی؟ نگاهت معصوم بود، و خنده های کودکانه ات از ته دل، بزرگترین دلخوشی ها داشتن اسباب بازی دوستت، پوشیدن کفش بزرگترها و حتی خوردن یک تکه کوچک شکلات . بچه که بودی حسادت، کینه و نفرت در قلب کوچکت جایی نداشت، دوست داشتنت پاک و بی ریا بود، و بخشیدنت با رضایت ، چاره ناراحتی ات لحظه ای گریستن بود و بس، و این پایان تمام کدورت ها می شد، و می خندیدی و در دنیای خودت غرق می شدی ! چه شد؟ بزرگ شدی؟؟ نگاه معصومت سردرگم شد، و خنده هایت از سر اجبار، اگر حسود ن...
12 تير 1390

شب طولانی

سلام  چه شبی بود دیشب،طولانی و کشدار انگار از ساعت 1نیمه شب تا6صبح یک ماه گذشت نی نی تا صبح بیدار بود همش توی بغل مان و مامان جون جون بود،گیج خواب بود تا میذاشتیمش توی تختش بیدار میشد نه که بیدار شه جیغ میزد ما هم مجبور بودیم دوباره بغلش کنیم بالاخره ساعت 7.30خوابید طفلک بابایی که باید توی این سروصداها بخوابه  صبح هم بره سر کار حالا هم کاردارم باید برم به نی نی و بابایی برسم. ...
12 تير 1390

آرامیس بعد از واکسن زدن

سلام .امروز صبح نی نی رو بردیم واسه واکسیناسیون  اول که کلی گریه کرد ازوقتی هم اومدیم خونه بغل مامان جون جونش مونده تا میذاریمش توی تختش جیغ میزنه  اونم نی نی ما که عادت داره آزاد باشه و بازی کنه حالا پاهاش رو با قنداق بستیم که تکونش نده که دردش بیاد دلم براش میسوزه خیلی مظلوم شده همش نگاه مامانم میکنه و ناله میکنه اما نمیدونه چشه ایشاا...تا فردا خوب بشه براش دعا کنید شب اذیت نشه. ...
11 تير 1390

اولین واکسن آرامیس خانم

سلام به همگی امروز اولین روز از ماه سوم زندگی شیرین با نی نی گله ،یعنی روزی که باید نی نی اولین واکسن رو بزنه الهی بمیرم حتما دردش میگیره  حالا قراره مامان جون جون بیاد تا باهم بریم ؛هم واکسن نی نی رو بزنیم هم اینکه قد و وزن نی نی رو بگیریم. ببخشید نی نی بیدار شده تا جیغش در نیومده برم سراغش فعلا بای ...
11 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرامیس می باشد