شب طولانی
سلام
چه شبی بود دیشب،طولانی و کشدار انگار از ساعت 1نیمه شب تا6صبح یک ماه گذشت
نی نی تا صبح بیدار بود همش توی بغل مان و مامان جون جون بود،گیج خواب بود تا میذاشتیمش توی تختش بیدار میشد نه که بیدار شه جیغ میزد ما هم مجبور بودیم دوباره بغلش کنیم
بالاخره ساعت 7.30خوابید
طفلک بابایی که باید توی این سروصداها بخوابه صبح هم بره سر کار
حالا هم کاردارم باید برم به نی نی و بابایی برسم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی